۵ مسکن براي کاهش آسيب هاي رواني طلاق

طلاق
متاسفانه بر اساس تازه ترين آمارهاي سازمان ثبت اسناد در سال گذشته به ازاي هر ۵ ازدواج يک واقعه تلخ طلاق در کشور به ثبت رسيده است. اين آمار نشان مي دهد بسياري از زوج ها که بيشترين آن ها جوان هستند با پديده شوم طلاق دست و پنجه نرم مي کنند. پديده اي که آسيب هاي رواني و اجتماعي بي شماري در پي دارد. از هجوم آسيب هايي چون افسردگي، استرس، بي اعتمادي و بدبيني گرفته تا بسترسازي براي بسياري از بزهکاري هاي اجتماعي که در کمين افراد طلاق گرفته و حتي کودکان طلاق است. اما چطور مي توان روزهاي پس از طلاق را با آسيب هاي کمتري سپري کرد؟! سپيده دانايي در مطلبي به بيان راه حل هايي در اين باره پرداخته است که بخشي از آن را در ادامه مي خوانيد.

۱ – علت واقعي طلاق را بشناس!

در هيچ طلاقي يک نفر صد در صد مقصر و يک نفر کاملا بي گناه نيست. طلاق حاصل انتخابي غلط يا شيوه ارتباطي نادرست است. بنابراين دو نفر در اين ماجرا سهم دارند. اين که به عنوان يک فرد مطلقه بتوانيم سهم خودمان را در طلاق معلوم کنيم و شيوه هاي ارتباط غلط مان را بشناسيم، قدم اول را براي تغيير برداشته ايم. تا وقتي ديگري را صد در صد مقصر مي دانيم در يک کينه هميشگي باقي مي مانيم و لزومي براي تغيير نمي بينيم. وقتي هم کاملا سهم خودمان را صد در صد مي دانيم تا آخر عمرمان فقط احساس گناه مي کنيم و اعتماد به نفس و عزت نفس مان کاهش مي يابد. کشف اين که کجاي راه را غلط رفته ايم البته چيز ساده اي نيست. يک مشاوره خانواده که در مشاوره بعد از طلاق تخصص دارد حتما در اين زمينه مي تواند کمک هاي بسيار ي ارائه دهد.
طلاق

۲ – شرايط بعد از طلاق را بشناس

هر کسي بعد از طلاق شرايط خاص خود را دارد. يک خانم ممکن است به زندگي با خانواده پدري برگردد، يکي ممکن است مستقل با فرزندانش زندگي کند، مردي ممکن است زندگي مجردي در پيش گيرد. هر کدام از اين ها شرايط خاص خودش را دارد. اگر اين شرايط را نشناسيم، ممکن است هر ناکامي ريز و درشت را به طلاق ربط دهيم. اما شناخت شرايط باعث مي شود آن را مديريت کنيم و زندگي کمتر روي بدش را به ما نشان دهد.

۳ – مستقل باش

بعضي ها قبل از ازدواج هم با خودشان مشکل حل ناشده اي داشته اند که در زندگي مشترک بروز کرده و نقش مهمي در بروز طلاق هم بازي کرده است. هچنين کسي که قبل از طلاق نسبت به تنهايي، طرد ديگران يا نه شنيدن حساس باشد بعد از طلاق هم دوباره با اين مشکلات دست و پنجه نرم مي کند. کسي که هنوز به استقلال مالي (درآمد مستقل بر پايه شغل)، استقلال عاطفي (وابستگي نداشتن به خانواده چه به شکل وابستگي و چه به شکل کينه) و استقلال فکري (عقايد مستقل براي خود که انتخاب خود فرد است نه خانواده) نرسيده باشد، بعد از طلاق مشکلات بيشتري خواهد داشت. اما در صورتي که فرد از همان ابتدا استقلال داشته يا حداقل در ماه هاي ابتدايي ازدواج به اين استقلال رسيده باشد، بعد از طلاق هم با مشکلات کمتري دست و پنجه نرم مي کند. يادتان باشد وابستگي عاطفي يا مالي يا فکري مي تواند بعد از ازدواج از والدين به همسر هم منتقل شود و کسي که همه چيزش به همسرش منوط بوده است بعد از طلاق ناگهان با يک خلاء بزرگ رو به رو مي شود. اما برعکس کسي که استقلال عاطفي و مالي و فکري دارد بعد از طلاق مي تواند گليم خودش را از آب بکشد.
طلاق

۴ – حمايت مناسب بگير!

بعضي از افراد طلاق گرفته، يا حاضر نيستند هيچ حمايت فکري و عاطفي بگيرند يا به تله حمايت هاي نامناسب مي افتند. در صورتي که دوستان يا خانواده فرد اصول حاکم بر روابط زوجين را بدانند يا حداقل خودشان افراد موفق و آگاهي در اين زمينه باشند، احتمال حمايت خوب بيشتر است. البته بهترين حمايت فکري را يک روان شناس يا مشاور مي تواند ارائه دهد. اما اگر براي فرد حمايتي وجود نداشته باشد يا خودش نخواهد از ديگران حمايت بگيرد، گذشتن از دوره سوگ بعد از طلاق بسيار سخت مي شود. از همه بدتر زماني است که ديگران حمايت هاي نامناسب مي کنند. مثلا تقصير را کاملا به گردن همسر سابق، دوست يا عضو خانواده شان مي گذارند. وقتي خود فرد طلاق گرفته را کاملا مقصر مي دانند و با جملاتي مثل «اون که زن/ مرد خوبي بود چرا طلاق گرفتين؟» يا «خوشي زده بود زير دلت» بيشتر باعث آزار روحي مي شوند تا حمايت عاطفي و فکري. اين که فرد طلاق گرفته بداند شرايطش به گونه اي است که حتي با وجود استقلال بهتر است از يک متخصص باتجربه درباره مشکلاتش راهنمايي بگيرد و از مشکلاتش بگويد و هيجان هايش را خالي کند، عبور از روزهاي بعد از طلاق را راحت تر مي کند.

۵ – با معنا زندگي کن!

جمله مشهوري وجود دارد که «هر کسي چرايي براي زندگي خود دارد با هر چگونه اي خواهد ساخت.» کساني که معنايي براي زندگي خود نيافته اند بعد از طلاق بيشتر از هميشه مي توانند به وادي بي معنايي بيفتند.

یک فراکاو

عاشق روانشناسی و گفتگو درباره اون هستم. در ۱۴ سال گذشته با علاقه در حوزه وب با تمرکز بر روی موضوع روانشناسی فعال بوده و هستم. /// جهان بیمار و رنجور است/// دو روزی را كه بر بالین این بیمار باید زیست/// اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی است

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا