درمان های غيردارويی ‎(درمان شناختی ـ رفتاری)

این مقاله طولانی است می توانید اینجا کلیک نمایید تا آن را دریافت کنید.

برخي باورها در ارتباط با مصرف مواد كليشه سازي (تصورات كليشه‌اي) و چگونگي تأثير آن بر ‏افراد:‏

افكار كليشه‌اي ممكن است باعث ترس يا نفرت در مورد ‏گروهي از مردم شوند. همچنين ممكن است موجب تداوم خشونت ‏و رفتارهاي ناعادلانه نسبت به گروه خاصي بشوند.‏

مثالی از تصور کلیشه ای براساس ظاهر:‏
موبورها ……هستند.‏
کوتاه قدها…..هستند.‏
مثالی از تصور کلیشه ای براساس شایعات:‏
همه وکلا …… هستند.‏
نوجوانان افرادی …….هستند.‏
وقتی که مردم در باره گروهی از افراد افکار کلیشه ای ‏داشته باشند در مورد آنها فرض هایی مطرح می کنند که ‏صحت ندارد.بعضي وقتها مردم خود قرباني كليشه ‏سازي‌هاي خودشان مي‌شوند. به عبارت ديگر گاهي ما ‏افكار كليشه‌اي را در مورد خودمان مي‌شنويم و سپس آنها ‏را باور مي‌كنيم.‏
پيشگويي خود راضي كننده يعني تبديل شدن به آنچه ‏ديگران انتظار دارند با باور كردن قضاوت آنها.‏
نمونه‌اي از پيشگويي خود راضي كننده:‏
‏ مثلاًممکن است كسي به شما بگويد آدم دست و پا چلفتي ‏هستيد و هميشه اشياء از دستتان مي‌افتند و يا چيزها ‏را مي‌ريزيد. وقتي اين فكر را در مورد خودتان ‏پذيرفتيد از آن پس ممكن است واقعاً مثل يك آدم دست و ‏پا چلفتي عمل كنيد. به عبارت ديگر با باور كردن ‏قضاوت ديگران كسي خواهيد شد كه ديگران انتظار ‏دارند. مصرف مواد هم مي‌تواند تحت تأثير افكار كليشه‌اي ‏باشد.‏
دیده شده است که افراد خود مصرف مواد را بالاتر از ‏میزان واقعی تخمين زده اند.این نشان می دهد که ممکن است ‏افراد در مورد خودشان هم کليشه سازی کنند.دلايل ‏احتمالی بيش برآورد مصرف مواد مواردزير است:‏
‏1-‏ وقتی خود یا دوستانمان مواد مصرف می کنيم تصور ‏می کنيم که همه مصرف می کنند.‏
‏2-‏ اين افکار کليشه ای را شنيده ايم و آنها را باور ‏کرده ايم.‏
دانستن حقایق باعث می شود که افراد به جای اتکا به ‏قضاوت ها و افکار کليشه ای دیگران، بطور آزادانه ‏تصمیم بگيرند.‏
افكار كليشه‌اي به هيچكس در تصميم‌گيري خردمندانه و ‏آگاهانه كمك نمي‌كنند بلكه اين افكار باعث ايجاد ‏محدوديت براي خود فرد و ديگران مي‌شوند
درمان شناختی اعتیاد
اسطوره:
‏ اسطوره چيست؟ اسطوره عبارت است از يك داستان ساختگي ‏يا غير واقعي.‏
بسياري از مردم عقايد و باورهاي غير واقعي راجع به ‏مصرف مواد دارند كه به آنها «اسطوره» گفته مي‌شود.‏

اسطوره 1: مصرف مواد فرد را در مقابل جهان بيرون ‏محافظت مي‌كند.‏
الف- چه چيزي اسطوره را تا حدودي واقعي و صحيح جلوه ‏مي دهد؟ (به فرد امكان فرار از واقعيت را مي‌دهد. ‏وقتي فرد اين ماده را مصرف مي‌كند از رويارويي با ‏مشكلات اجتناب مي‌كند و ممكن است احساس آرامش و راحتي ‏كند.‏‎(‎ ب- چه چیزی از آن باور غيرواقعی می سازد؟(مردم نمی ‏توانند برای همیشه از واقعيت فرار کنند و فقط از آن ‏پنهان می شوند.)‏
ج-چه چیزی باعث می شود که فرد برای محافظت و کمک ‏هیجانی مواد مصرف کند؟( داروها سریع عمل می کنند در ‏حالیکه یادگیری مهارتهای اجتماعی و روش های مقابله ‏زمان می برد.)‏
د- تفاوت بین شادی ناشی از مصرف مواد و شادی طبیعی ‏چیست؟ ( شادی ناشی از مواد معمولاً سطحی و ظاهری است ‏و فقط تا زمانی است که فرد در حال نشئه است ولی بعد ‏از این دوره احساس شادی ناشی از آن از بین می رود.‏

اسطوره 2: مواد در برقراري ارتباط دوستانه كمك ‏مي‌كنند.‏
الف ‏‎–‎‏ چه چيزي باعث مي‌شود كه اين اسطوره تا حدودي ‏موجه جلوه كند؟ (معمولاً ميهماني رفتن نوعي گذراندن ‏اوقات فراغت است كه مملو از تعاملات اجتماعي مفرح و ‏شادی بخش است.)‏
ب- آيا فكر مي‌كنيد كه مصرف مواد با جنگ و دعوا ‏ارتباط داشته باشد؟ (در حقيقت خشونت با مصرف مواد ‏مربوط است. وقتي فردي مواد مصرف مي‌كند در مقايسه با ‏زمان هشياري بيشتر جر و بحث و دعوا مي‌كند.)‏
د- روابط دوستانه كه با مصرف مواد ايجاد مي‌شوند چه ‏نوع روابطي هستند؟ (وقتي افراد مواد مصرف مي‌كنند ‏دوستي‌هايشان بسيار سطحي و ظاهري است و زماني كه مواد ‏مصرف نمي‌كنند بسياري از دوستان قديمي، ديگر دوست آنها ‏نيستند.)‏
ذ ‏‎–‎‏ آيا تا به حال اتفاق افتاده است در ميان كساني ‏باشيد كه مواد مصرف كرده‌اند و تنها فرد هشيار شما ‏باشيد؟ رفتار اين افراد در مقايسه با موقع هشياري ‏چه تفاوتي دارد؟ (افراد وقتي در اثر مصرف مواد نشئه ‏هستند، رفتار و كلام آنها احمقانه است و رفتارهاي ‏پرخاشگرانه و يا حتي خشونت آميز دارند).‏
ر- آيا وقتي فردي نشئه است، صحبت كردن با ديگران و ‏يا ملاقات با آنها براي او راحت تر است؟ چرا؟ (مصرف ‏مواد ممكن است احساس اعتماد و راحتي گذرا و موقتي به ‏فرد بدهداما يادگيري مهارتهاي مورد نياز براي برقراري ‏ارتباط بدون مصرف مواد بخش مهمي از بلوغ هيجاني است. ‏افرادي كه به منظور بدست آوردن احساس راحتي بيشتر در ‏كنار ديگران، مواد مصرف مي‌كنند، رشد هيجاني در آنها ‏بازداري مي‌شود).‏
در مورد مصرف مواد اسطوره هاي زيادي وجود دارند. ‏بطور كلي اين اسطوره ها ناصحيح و غير واقعي هستند.‏

انكار:‏
انكار يعني ناديده گرفتن پيامدها و عوارض مواد در ‏حاليكه اين پيامدها براي ديگران آشكار و واضح ‏هستند.‏
افراد در زمینه های خاصی از زندگیشان دست به ‏انکارمی زنند:‏
‏1-‏ من هر وقت بخواهم می توانم دست از مصرف مواد بکشم ‏‏(ولی نمی تواند)‏
‏2-‏ فردی بامصرف الکل دچار پرخاشگری می شود ولی ‏هرگز بخاطر نمی آورد که چه چیزی گفته یا انجام ‏داده است.‏
چه چیز باعث می شود افراد در زندگی دست به انکار ‏بزنند؟
انکار آسان تر از پذیرش وجود مشکل است همچنین انکار ‏جای علت و معلول را عوض می کند.به بیان دیگر ممکن ‏است آنها بگویند برای رفع کسالت مواد مصرف می کنند ‏در حالی که چون مواد مصرف می کنند کسل هستند و ‏دیگران از آنها دوری می کنند.‏
انکار موجب می شود که افراد مسئولیت زندگی خود را ‏به عهده نگیرند.‏
درمان شناختی
چهار نوع انكار وجود دارد:‏
‏1-‏ سرزنش ديگران
‏2-‏ انكار آسيبها
‏3-‏ انكار اثرات مصرف مواد بر روی ديگران‏
‏4-‏ تفسير مجدد رويدادها (تغيير دادن داستان)‏
الف ‏‎–‎‏ مصرف كنندگان مواد، اغلب ديگران را سرزنش ‏مي‌كنندو مي‌گويند چنانچه ديگران به آنها مواد تعارف ‏نمي‌كردند آنها مصرف نمي‌كردند. همچنين ديگران را متهم ‏مي‌كنند كه با اعمالشان آنها را به مصرف مواد مجبور ‏كرده‌اند. مثلاً مي‌گويند: «اگر مرا آشفته و پريشان نمي ‏كردند مصرف نمي‌كردم». «نياز به مصرف مواد دارم چون ‏به من استرس زيادي وارد مي‌شود».‏
اما در حقيقت آنچه اتفاق مي‌افتد خود آنها انتخاب ‏كرده‌اند تا در مقابل تعارف مواد، از مصرف ماده ‏امتناع نكنند، يا خود آنها انتخاب مي‌كنند كه بدون ‏مصرف ماده با مشكلات روبرو نشوند. بهرحال آنها مصرف ‏ماده را با سرزنش كردن ديگران و يا رويدادهاي بيروني ‏مورد تأييد قرار مي‌دهند.‏ ب- مصرف كنندگان مواد آسيب‌هاي ناشي از مصرف مواد را ‏انكار مي‌كنند.‏
اغلب افراد از آسيب ناشي از مصرف مواد آگاه نیستند. ‏معمولاً مصرف مواد آگاهي حسي از بدن را در افراد مصرف ‏كننده از بين مي‌برد و در نتيجه فرد دچار خطاهاي ‏ادراكي مي‌شود و باور مي‌كند كه با مصرف مواد آگاهي ‏بيشتري از بدنش بدست آورده است. به تدريج آسيب‌هاي ‏زيادي كه ناشي از مصرف مواد هستند ايجاد مي‌شوند. ‏مصرف‌كننده‌هاي مواد وقتي هشيار شدند از آسيب‌هايي كه ‏به خود وارد كرده‌اند آگاه مي‌شوند.‏
ج ‏‎–‎‏ مصرف كنندگان مواد اثرات رفتار خودشان را بر ‏روي ديگران انكار مي‌كنند.فرد مصرف كننده مواد از ‏اثراتش بر ديگر مردم آگاه نمي‌شود، زيرا در این مورد ‏چيزي به او گفته نمي‌شود. افزايش فاصله اجتماعي يا ‏دوري از ديگران، تنها چيزي است كه ممكن است از آن ‏آگاه شود. ولي اين فاصله با ديگران را نه به رفتار ‏خودش بلكه به قضاوت ديگران نسبت مي‌دهد.‏
د- افراد معتاد رويدادهاي منفي را به صورت معكوس ‏تفسير مي‌كنند، بطوريكه اين رويدادها مثبت ارزيابي ‏مي‌شوند. مثلاً كسي كه ماده خاصي مصرف مي‌كند باور ‏مي‌نمايد كه به حالت ويژه‌اي مثلاً شجاعت دست مي‌يابد يا ‏اتفاقات مرتبط با مصرف مواد را تغيير می دهد. ‏

رفتارهاي ناکارآمد‏

در خانواده هايی که اعتياد وجوددارد، افراد خانواده ‏رفتارهايی را نشان می دهند که رفتارهای سالمی نيستند ‏به عبارت ديگر رفتارآنها ناکارآمداست

‏ رفتار ناكارآمد يعني بازگشت به رفتارهاي ناسالم جهت ارضاء ‏نيازها:‏
تأثير وجود يک عضو معتاد در خانواده شامل موارد زير ‏است:‏
‏1-‏ اسرار خانواده شكل مي‌گيرند. (مثلاً بي اعتمادي، ‏خشونت، سوء استفاده ‏‎…‎‏).‏
‏2-‏ اعضاي خانواده احساس خجالت و شرمساري مي‌كنند و ‏گوشه‌گير مي‌شوند (وجود مشكل باعث شرمساري آنها مي‌شود ‏و در مورد وجود مشكل با كسي صحبت نمي كنند، احساس ‏تنهايي مي‌كنند و ‏‎…‎‏).‏
‏3-‏ نقش كودكان در خانواده معكوس مي‌شود (كودكان نقش ‏والدين را بازي مي‌كنند و از والدين يا ديگر خواهر ‏و برادران مراقبت مي‌كنند).‏
‏4-‏ اعضاي خانواده ناكام، عصباني و بي قرار مي‌شوند ‏‏(افزايش تعارض و كاهش ارتباط).‏
‏5-‏ اعضاي خانواده وجود مشكل را انكار مي‌كنند (مشكل ‏نداريم،اين مسأله مهمي نيست، پدر فقط خسته و ‏پريشان است).‏

كمك كننده (شريك معتاد): كسي كه به مصرف كننده در ‏مصرف مواد كمك مي‌كند.‏
شریک معتادبه روش های زیر مممکن است به تداوم مصرف ‏مواد کمک کند:‏
‏1-‏ کمک به فرد معتاد تا با پیامدهای مصرف مواد ‏کنار بيايد.‏
‏2-‏ نادیده گرفتن مصرف مواد
‏3-‏ کوچک شمردن مشکل مصرف مواد
‏4-‏ پول دادن به فرد معتاد
‏5-‏ عذر و بهانه آوردن برای فرد معتاد

رفتار كمك كننده چيست؟
‏1- شما مواد مصرف كرده‌ايد و كاملاً نشئه هستيد. از من ‏درخواست مي‌كنيد كه در مورد اينكه شما كجا بوديد به ‏دوستانتان دروغ بگويم. آيا من «كمك كننده» هستم؟
‏2- بهترين دوست شما هميشه سيگار مي‌كشد و به مدرسه ‏نمي‌رود. شما چيزي نمي گوييد زيرا مي‌ترسيد كه او ناراحت ‏و عصباني شود آيا شما «كمك‌كننده» هستيد؟
‏3- مادرتان وقتي براي خريد به خواربار فروشي مي‌رود ‏براي شما سيگار مي‌خرد. آيا مادر «كمك‌كننده» است؟
درمان شناختی رفتاری
سوء مصرف مواد كل خانواده و تمامي ارتباطات آن را تحت ‏تأثير قرار مي‌دهد. تنها راه حل مناسب، دريافت كمك ‏مورد نظر براي حل مشكل است. حتي اگر كسي در خانواده ‏متوجه وجود مشكل نيست (انكار مي‌كند) فردمعتاد ‏مي‌تواند جهت كمك گرفتن اقدام كند. به اين طريق نه ‏فقط به احساس بهتري دست خواهد يافت بلكه از ايفاي ‏نقشي كه ناكارآمدبودن خانواده را تداوم مي‌بخشد دوري ‏ميکند.‏
كنترل خويشتن و انواع رفتار در تعامل با ديگران‏

يعنی توانايي كنترل رفتار خود بدون توجه به آنچه ‏احساس مي‌كنيم يا در ذهنمان مي‌گذرد. كنترل خويشتن به ‏معني بي‌روح بودن و احساس نداشتن يا ابراز نكردن ‏احساسات نيست بلكه توانايي كنترل خود يعني رفتار كردن ‏به شيوه مناسب است مثلاً احترام گذاشتن به همكاران حتي ‏كساني كه آنها را دوست نداريم. اين نوع رفتار موجب ‏آرامش در محيط كار مي‌شود.رفتار مناسب يعنی در نظر ‏گرفتن مقتضیات و رعايت آنها در هنگام رفتار وقتي در حال تعامل و گفتگو با ديگران هستيم، ممكن ‏است به شكل‌هاي مختلف رفتار كنيم، مثلاً: رفتار ‏منفعلانه، رفتار پرخاشگرانه و رفتار قاطعانه.‏

رفتار منفعلانه:‏
‏1-‏ براي فرد ابراز آنچه كه مي‌خواهد و حمايت از آن ‏مشكل است.‏
‏2-‏ ظاهر فرد نشان دهنده آنچه كه مي‌خواهد نيست.‏
‏3-‏ احتمالاً افراد منفعل را مي‌توان به انجام كارهايي ‏وا داشت كه خودشان دوست ندارند.‏

‏ رفتار پرخاشگرانه:‏
رفتار پرخاشگرانه يعني رفتار تهاجمي و آزارنده
‏1-‏ رفتار پرخاشگرانه ممكن است شما را به آنچه كه ‏مي‌خواهيد برساند ولي موجب ناراحتي و آزار ديگران ‏مي‌شود و آنها را عصباني و دفاعي مي‌كند.‏
‏2-‏ در رفتار پرخاشگرانه، فرد عصبي و پرخاشگر به نظر ‏مي‌رسد به گونه‌اي كه انگار آماده حمله به ديگران ‏است.‏
‏3-‏ معمولاً افراد پرخاشگر مورد تنفر ديگران هستند.‏

رفتار قاطعانه:‏
رفتار قاطعانه يعني رفتار مشخص، دقيق و همراه با ‏اعتماد و جرأت.‏
‏1-‏ اظهار آنچه مي‌خواهيد بدون آسيب زدن به ديگران.‏
‏2-‏ اغلب، رفتار قاطعانه مفيد‌ترين راه براي برخورد ‏با موقعيت‌هاي تنش زا است.‏
‏3-‏ گرچه هميشه ساده نيست ولي فرد داراي رفتار ‏قاطعانه آنچه را كه مي‌خواهد به صورت دقيق روشن و ‏مشخص بيان مي‌كند. بنابراين احتمال تعارض و آسيب ‏به احساسات ديگران را به حداقل مي‌رساند.‏
وقتی قاطعانه رفتار می کنیم دیگران برای ما احترام ‏بیشتری قائل می شوند و ما را جدی می گیرند در حالی که ‏رفتار نامناسب اغلب موجب می شود دیگران در ارتباط با ‏ما حالت دفاعی بگیرند و این امر باعث قطع روابط می ‏گردد.‏
يافتن يك روش متعادل براي ابراز خودمان، يعني يادگيري ‏رفتار قاطعانه نشانه بلوغ و پختگي است.

مهارت هاي شناختي و رفتاري مؤثر در پيشگيری از ‏عود

در مدل شناختی رفتاری فقدان يا نقص مهارت‌هاي ‏مقابله‌اي عامل خطر اساسي براي مصرف مواد محسوب ‏مي‌شود، زيرا موجب اتكاء فرد به مصرف مواد به دليل ‏فقدان ديگر راهبردهاي مقابله‌اي مؤثر مي‌شود. بنابراين ‏اگر فرد هرگز مهارت‌هاي مقابله‌اي را نياموخته باشد و ‏يا به دليل عدم تمرين مناسب و يا وجود عوامل ‏بازدارنده عليرغم يادگيري اوليه نتواند از آنها ‏استفاده كند، آموزش مهارت‌هاي اجتماعي جهت جبران نقص ‏يا فايق آمدن بر عوامل بازدارنده ضروري مي‌باشند.‏
مي‌توان اين مهارت‌ها را به دو دسته تقسيم كرد:‏
‏1-‏ مهارت‌هاي درون فردي
‏2-‏ مهارت‌هاي بين فردي
درمان اعتیاد
مهارت‌هاي درون فردي:‏
كنترل افكار و مقابله با ولع:‏
افكار مرتبط با مصرف مواد و ولع (وسوسه مصرف مواد) ‏ناشي از اين افكار، در افرادي كه مصرف مواد را كنار ‏گذاشته‌اند و نيز افرادي كه در حال گذراندن دوره ‏درمان هستند شايع و مشكل‌آفرين است. با توجه به ‏اينكه شدت افكار و ولع مصرف به چه ميزان است، ‏مي‌توان 2-1 جلسه را به آموزش مهارت مقابله با ولع و ‏افكار مرتبط با آن اختصاص داد. وقتي براي آموزش اين ‏مهارت دو جلسه اختصاص داده مي‌شود، می توان در اولين ‏جلسه به شناسايي ولع و برانگيزاننده‌هاي آن و در ‏جلسه دوم به يادگيري و تمرين راهبردهاي مقابله‌اي ‏پرداخت. براي كنترل افكار و مقابله با ولع چندين ‏راهبرد آموزش داده مي‌شوند:‏
الف ‏‎–‎‏ شناسايي ميل، افكار و ولع‏
ب- يادآوري تجارب ناخوشايند و پيامدهاي منفي ناشي از ‏مصرف مواد
ج- پيش‌بيني منافع مصرف نكردن مواد
د- توجه برگرداني‏
ذ- به تاخير انداختن تصميم مصرف / عدم مصرف
ر- ترك محل و موقعيت برانگيزاننده‏
ز- مدارا كردن با وسوسه مصرف (به جاي مقابله با ولع ‏به آن اجازه داده شود كه ظاهر شود و به اوج برسد و ‏فروكش نمايد.)‏
س ‏‎–‎‏ كسب حمايت و صحبت كردن راجع به وسوسه مصرف با يك ‏فرد حمايت كننده.‏
‏ بايد به بيماران خاطر نشان كرد كه تجربه ولع و ‏وسوسه مصرف طبيعي است و تقريباً همه سوء مصرف‌كنندگان ‏مواد آن را تجربه مي‌كنند و در صورت رخ دادن به معني ‏شكست در درمان نيست، بلكه مي‌توان با استفاده از آن ‏برانگيزاننده‌هاي وسوسه مصرف را شناسايي كرد. همچنين ‏تأكيد شود كه دوره ولع گذرا و كوتاه مدت است و در ‏صورت عدم مصرف حدود يك ساعت به اوج مي‌رسد و سپس ‏فروكش مي‌كند.می توان به بيماران كمك کرد تا توصيف ‏دقيقي از ولع مصرف ارايه نمايند. توصيف مي‌تواند شامل ‏ماهيت بروز آن (مثلاً احساس خاصي دارم، دچار طپش قلب ‏مي‌شوم، نمي‌توانم فكر مواد را از سرم بيرون كنم، عصبي ‏هستم)، ميزان ناراحتي و پريشاني كه ايجاد مي‌كند، طول ‏مدت و روش مقابله با آن باشد. ثبت روزانه ولع ‏مي‌تواند به شناسايي برانگيزاننده‌ها، شدت و طول مدت ‏دوره‌هاي ولع و نيز نحوه مقابله با آنها كمك كند.
‏ اكثر مصرف‌كنندگان مواد هنگام بروز ولع تنها اثرات ‏مثبت مصرف مواد را به خاطر مي‌آورند و پيامدهاي منفي ‏را فراموش مي‌نمايند. بنابراين براي مقابله با ولع از ‏مراجعين خواسته می شود اثرات نامطلوب و ناخوشايند ‏دوره‌هاي قبلي مصرف مواد و نيز انتظارات مثبت ناشي ‏از عدم مصرف مواد را بر روي كارتي بنویسند و اين ‏كارت را به همراه داشته باشند. هر وقت كه فكر مصرف ‏مواد به ذهنشان خطور كرد به آن مراجعه كنند. همچنين ‏لازم است به بيماران كمك شود تا ضمن تجسم موقعيت‌هاي ‏پر خطر، مقابله با افكار و ولع همراه با موقعيت‌ها و ‏افكار را تمرين نمايند.‏

كنترل خشم:‏
گاهي خشم،‌پيشايند مصرف مواد است. بنابراين اهميت ‏دارد كه به مراجعين آموزش داده شود تا نشانه‌هاي ‏دروني و بيروني خشم را بشناسند. به اين ترتيب آنها ‏خشم را در مراحل اوليه و قبل از اينكه شدت يافته و ‏تسلط بر آن مشكل شود، كنترل مي‌كنند. مهارت‌هاي عمده ‏كنترل خشم كه آموزش داده مي‌شوند عبارتند از: ‏
الف- به كارگيري عبارات آرام كننده‏
ب- تشخيص نشانه‌هايي از موقعيت‌ها كه برانگيزاننده ‏خشم هستند.‏
ج – در نظر گرفتن راه‌هايي كه ممكن است در حل و فصل ‏شرايط پيش آمده سودمند باشند.‏
درمانگر مي‌تواند اين مهارتها را به نمايش بگذارد و ‏مراجع نيز آنها را به صورت بازي نقش اجرا كند. به ‏عنوان تكليف خانگي از بيماران خواسته شود موقعيت‌هاي ‏برانگيزاننده خشم را شناسايي كنند و نحوه مقابله با ‏آنها را ثبت نمايد.‏

مقابله با افكار منفي:‏
افكار منفي يكي از عوامل مهم پرخطر براي مصرف مواد ‏مي‌باشند، به همين دليل در درمان شناختی رفتاری بر ‏افزايش آگاهي افراد از افكار منفي و روش‌هاي مقابله ‏با آنها تأكيد مي‌شود. درمانگر به مراجعين آموزش مي‌دهد ‏تا افكار منفي و خودآیند را شناسايي و با آنها ‏مقابله نمايند. مهارت‌هاي مربوط به كنترل افكار منفي ‏عبارتند از:
‏ الف- شناسايي افكار منفي‏
ب ‏‎–‎‏ جانشين كردن افكار و احساسات مثبت به جاي افكار ‏و احساسات منفي
ج ‏‎–‎‏ توقف فكر‏
شناسايي و خنثي سازي افكار خودآیند منفي براي پرهيز ‏از مصرف مواد لازم است. درمانگر براي شناسايي افكار ‏منفي مي‌تواند به آن دسته از تحريف‌هاي شناختي اشاره ‏كند كه در طي جلسات رخ مي‌دهند (مثلاً گفتيد كه بايد ‏مواد مصرف كنيد؟ آيا از افكاري كه همراه با اين ‏احساس بودند آگاه بوديد؟ اين افكار چه بودند؟) زنده ‏كردن موقعيت‌ها در جلسه درمان به صورت تجسم ‏رويدادهايي كه اتفاق افتاده‌اند و تمركز بر افكار ‏همراه با آنها نيز مي‌تواند در شناسايي افكار منفي ‏سودمند باشد. وقتي افكار منفي شناسايي شدند مقابله ‏با آنها از طريق با خود صحبت كردن و افكار مثبت ‏آسان‌تر خواهد شد. براي تمرين خانگي از مراجعين خواسته ‏می شود كه فرآيند شناسايي افكار را از طريق با خود ‏صحبت كردنِ‌ منفي تمرين كنند و بعد از شناسايي به آنها ‏پاسخ‌هاي جایگزین مثبت و مناسب بدهند، و افكار و ‏پاسخ‌هاي خودشان را در فرم ثبت افكار منفي بنويسند.‏
درمان شناختی اعتیاد
فعاليت‌هاي لذت بخش:‏
تعداد زيادي از مراجعين احساس مي‌كنند كه زندگي‌شان ‏خالي از هر نوع فعاليت لذت‌بخش و تفريحات مسرت‌بخش است. ‏آنها احساس مي‌كنند كه هميشه مجبورند فعاليت‌هاي خاصي را ‏انجام دهند، بدون اينكه براي انجام فعاليت‌هاي تفريحي ‏زمان خاصي را اختصاص بدهند. در چنين وضعيتي آنها ممكن ‏است احساس كنند كه با مصرف مواد و الكل مي‌توانند به ‏حالتی لذت‌بخش دست يابند. لذا بايد به مراجعين آموزش ‏داد تا فعاليت‌هاي لذت‌بخش و كم‌خطري را براي اوقات ‏فراغت خودشان برنامه‌ريزي و اجرا نمايند.‏

آرام‌سازي عضلاني:‏
در موارد زيادي رويدادهاي فشارزا، تنش، اضطراب و ‏خشم مقدم بر مصرف مواد هستند، و يا ميل به مصرف ‏مواد را تشديد مي‌كنند. بنابراين آموزش آرام‌سازي ‏عضلاني براي مقابله با موقعيت‌هاي اضطرابي پيشايند ‏مصرف مواد مي‌تواند در فرآيند درمان مفيد باشد.‏

تصميم‌گيري:‏
گاهي مراجعين به تدريج به مرحله ولع يا وسوسه ‏نزديك‌تر مي‌شوند، و اين اشتياق به تدريج شديدتر شده ‏تا اينكه فرد دست به مصرف مواد مي‌زند. آموزش ‏تصميم‌گيري به بيماران كمك مي‌كند كه پيشاپيش در مورد ‏پيامدهاي احتمالي تصميماتي كه مي‌گيرند بيانديشند حتي ‏آنهايي هم كه به ظاهر با مصرف مواد ارتباطی ندارند. ‏براي آموزش اين مهارت درمانگر سناريوهايي را ارايه ‏مي‌دهد و از يبماران مي‌خواهد خطرات هر يك از ‏انتخاب‌ها را شناسايي نموده و در نهايت گزينه‌اي را ‏انتخاب نمايند كه كم خطر است و احتمال مصرف مواد را ‏به حداقل مي‌رساند.‏
در حقيقت در آموزش مهارت تصميم‌گيري به بيماران آموزش ‏داده مي‌شود زنجيره تصميم‌ها (حتي تصميم‌هايي كه به ظاهر ‏با مصرف مواد ارتباط ندارند) را شناسايي نمايد و قبل ‏از اينكه فرد را به سمت مصرف واقعي برسانند، اين ‏زنجيره را قطع كنند. قطع اين زنجيره قبل از مصرف با ‏سهولت بيشتري انجام مي‌شود ولي هرچه فرد به طرف انتهاي ‏زنجيره، يعني موقعيتي كه مواد و نشانه‌هاي شرطي مصرف ‏مواد وجود دارند نزديك‌تر شود قطع زنجيره دشوارتر ‏مي‌گردد. بنابراين لازم است بيماران ياد بگيرند كه ‏راجع به خطرات هر تصميمي كه ميگیرند بيانديشند و از ‏انتخاب‌هايي كه ممكن است آنها را در مسير اتفاقاتي قرار ‏دهد كه احتمال مصرف مواد را افزايش ‌دهند اجتناب ‏نمايند. برخي از تصميم‌هايي كه در بين مصرف كنندگان ‏مواد شايع هستند و آنها را به سمت مصرف مواد سوق ‏مي‌دهند عبارتند از:‏
‏1-‏ مصرف مواد ديگري كه فرد به آنها اعتياد ندارد
‏2-‏ نگهداري مواد در منزل
‏3-‏ رفتن به ميهماني‌ها يا مكان‌هايي كه در آنها مواد ‏در دسترس است
‏4-‏ رفت و آمد با كساني كه مواد مصرف مي‌كنند
‏5-‏ اعلام نكردن تصميم عدم مصرف مواد به دوستان
‏6-‏ نداشتن برنامه براي اوقات فراغت
‏7-‏ داشتن وقت آزاد زياد
‏8-‏ خستگي و تحت استرس شديد بودن

مهارت حل مسأله:‏
توانايي حل مساله يك مهارت عمومي زندگي است و مختص ‏به درمان اعتياد نيست. با توجه به اهميت آن در درمان ‏اعتياد اين مهارت در جلسات درماني آموزش داده ‏مي‌شود. در حقيقت با اكتساب اين مهارت بيماران ‏مي‌توانند از آن به عنوان يك روش مقابله‌اي مؤثر ‏استفاده كنند. به ويژه اگر به طور اجتناب ناپذيري ‏وارد يك موقعيت پرخطر و سخت شده و براي ورود به چنين ‏موقعيت و شرايطي پاسخ مقابله‌اي مناسبی نداشته ‏باشند. بنابراين مي‌توانند مهارت حل مسأله را به كار ‏گيرند. مراحل اصلي حل مسأله كه در جلسه درمان بايد ‏آموزش داده شوند عبارتند از:‏
‏1-‏ تشخيص مشكل‏
‏2-‏ تشخيص دقيق عناصر و مؤلفه‌هاي مشكل
‏3-‏ بارش افكار در مورد راه حل‌هاي احتمالي
‏4-‏ انتخاب مناسب‌ترين راه حل
‏5-‏ اجراي راهبرد انتخاب شده
‏6-‏ ارزيابي كارآيي راه حل و در صورت لزوم اصلاح آن
با آموزش مهارت حل مسأله، مراجعين مجهز به يك روش ‏مقابله‌اي مي‌شوند كه به كمك آن مي‌توانند با مشكلات ‏غیرمنتظره كه ممكن است آنها را در تنگنا يا در وضعيت ‏پرخطر مصرف مواد قرار دهند، مقابله نمايند. براي ‏مسلط شدن در اين مهارت از مراجعين خواسته مي‌شود كه ‏مهارت حل مسأله را در زندگي واقعي تمرين كنند.‏

برنامه‌ريزي براي شرايط اضطراري:‏
اين مهارت مشابه مهارت حل مسأله است و به مراجعين ‏كمك مي‌كند تا با شرايط و موقعيت‌هايي که وقوع آنها غير ‏منتظره بوده و هيچ پاسخ آماده‌اي براي اين موقعيت‌ها ‏وجود ندارد به شكل مناسبي مقابله نمايند. تفاوتي كه ‏برنامه‌ريزي براي شرايط اضطراري با حل مسأله دارد ‏اين است كه در اين حالت رويدادهاي آشكارساز، شديد و ‏طاقت فرسا هستند و به احتمال زياد مصرف مواد را ‏موجب مي‌شوند و فرد فرصت كافي براي اجراي فرآيند حل ‏مسأله ندارد. براي مقابله با چنين شرايط اضطراري به ‏مراجعين كمك مي‌شود تا يك برنامه اضطراري براي ‏استفاده در شرايط پرخطر كه بروز ولع و اشتياق به ‏مصرف مواد اجتناب‌ناپذير است طراحي نمايند.‏
مهارت‌هاي بين فردي
مهارتهاي بين فردي براي مقابله با موقعيت‌هايي آموزش ‏داده مي‌شوند كه در آنها ساير افراد در ايجاد مشكل نقش ‏قابل توجهي دارند.‏

امتناع كردن:‏
دانستن چگونگی مقابله با پيشنهاد مصرف مواد يك مهارت ‏اساسي براي پيشگيري و درمان سوء مصرف مواد است. از ‏آن جاييكه چنين پيشنهاداتي به فراواني صورت مي‌گيرند ‏بنابراين آموزش اين مهارت به مراجعين لازم است و طي ‏جلسه درماني به بيماران آموزش داده مي‌شود:‏
‏1-‏ بطور مناسبي «نه» بگويند. پاسخ «نه» صريح، ‏قاطعانه و محكم باشد.‏
‏2-‏ يك فعاليت ديگر غير از مصرف مواد را پيشنهاد ‏كنند.‏
‏3-‏ موضوع جديدي براي ادامه صحبت مطرح كنند.‏
‏4-‏ از ديگران قاطعانه بخواهند كه به آنها مواد تعارف ‏نكنند.‏
با يادگيري و تمرين مناسب اين مهارت‌ها افراد قادر ‏مي‌شوند هر وقت لازم باشد با سرعت و سهولت پاسخ «نه» ‏بدهند. در جريان آموزش اين مهارت، ایفای نقش ‏صحنه‌هاي فرضي يا واقعي امتناع از موضوعات ساده شروع ‏و به تدريج با صحنه‌هاي پيچيده‌تر ادامه مي‌يابد. ‏تكليف خانگي شامل برنامه‌ريزي براي پاسخ دادن «نه» ‏در موقعيت‌هاي مختلفي است كه احتمال تعارف دارو وجود ‏دارد.‏

رد درخواست‌ها:‏
اغلب افراد وقتي درخواست ديگران را رد مي‌كنند دچار ‏احساس ناراحتي و پريشاني مي‌شوند. بنابراين سعي ‏مي‌كنند براي پرهيز از پريشاني از رد كردن ‏درخواست‌های ديگران اجتناب نمايند. شكست در رد كردن ‏آنچه ديگران از فرد مي‌خواهند تا بر خلاف ميل خودش ‏انجام دهد باعث خود انتقادگري، رنجش و خشم مي‌شود كه ‏هر يك از اين موارد مي‌توانند برانگيزاننده قدرتمندي ‏براي مصرف مواد باشد.‏
در درمان شناختی رفتاری به افراد آموزش داده مي‌شود ‏تا در برابر درخواست‌هايي كه بر خلاف ميل‌شان مي‌باشند ‏مقاومت كنند و آنها را اجابت ننمايند. رد درخواست ‏ابتدا به صورت تشكر از طرف مقابل صورت مي‌گيرد، سپس ‏فرد به طور روشن، محكم و قاطعانه، مخالفت خودش را ‏ابراز مي‌كند. در صورت لزوم به فرد آموزش قاطعیت ‏داده شود تا با استفاده از مهارت آموخته شده بتواند ‏رد قاطعانه درخواست‌ها را از پرخاشگري و پاسخ ‏منفعلانه متمايز سازد.‏
در جلسات درمان شناختی رفتاری بايد فرصت كافي براي ‏بازي نقش «درخواست ‏‎–‎‏ امتناع» و «رد كردن درخواست» ‏به بيماران داده شود. علاوه بر آن به عنوان تكليف ‏خانگي از مراجعين خواسته شود تا پاسخ‌هايشان را در ‏برابر درخواست‌ها برنامه‌ريزي نمايند.‏
درمان اعتیاد
برخورد با انتقاد:‏
انتقاد كردن يا مورد انتقاد واقع شدن مي‌تواند يك ‏موقعيت پر خطر براي مصرف مواد باشد، زيرا اغلب با ‏احساس خشم همراه است. بيشتر مواقع، وقتي فرد در خصوص ‏مصرف مواد مورد انتقاد مي‌گيرد چنين وضعيتي مشاهده ‏مي‌شود. بايد به مراجعين آموزش داد موقع انتقاد كردن ‏ابتدا خودشان را آرام كنند و با توجه به احساسات ‏خودشان انتقاد را ابرازنمایند.در جریان ابراز انتقاد ‏آهنگ كلامي محكم، صريح و قاطعانه اما عاري از خشم به ‏كار گيرند. ‏
علاوه بر آموزش مهارت‌هاي چگونگي انتقاد، مراجعين ‏بایدبياموزند هنگامی که مورد انتقاد واقع می شوند ‏حالت دفاعي به خودشان نگيرند، متقابلاً حمله نكنند، از ‏انتقاد كننده بخواهند تا محتوي و هدف انتقاد را روشن ‏سازد، موضوعي را درگفته‌هاي انتقاد كننده بيابند كه ‏با آن موافقند و براي رسيدن به يك توافق اقدام ‏نمايند. با آموزش و اجراي اين مهارت‌ها انتقاد به يك ‏ارتباط سازنده تبديل مي‌شود ونتايج مثبت و مفيدی را ‏براي طرفين به همراه مي‌آورد.‏
تمرين مهارت برخورد با انتقاد در جلسه درمان از طريق ‏ایفای نقش و به كارگيري مهارت‌ها در موقعيت‌هاي مختلفي ‏كه فرد به دلیل مصرف مواد مورد انتقاد قرار مي‌گيرد، ‏در يادگيري و گسترش توانايي برخورد با انتقاد اهميت ‏دارد.‏

برقراري ارتباط صميمانه:‏
برخي افراد در ابراز احساسات خود و برقراري يك ‏ارتباط مؤثر و صميمي ناتوانند. به ويژه وقتي كه در ‏اثر مصرف مواد تعارض و تنش‌هاي زيادي در روابط بين ‏فردي ايجاد شده باشد. درمان شناختی رفتاری به افراد ‏كمك مي‌كند تا هيجان‌ها و احساس‌هاي خودشان را صريح و ‏روشن ابراز كنند و ديگران را در احساسات خود شريك ‏كنند. همچنين به آنها كمك مي‌شود تا دريابند اگر ‏احساسات منفي به صورت مناسب ابراز نشوند مي‌توانند ‏در ارتباط با ديگران و انجام فعاليت‌ها ايجاد مانع ‏نمايند.‏
آموزش مهارت گوش دادن به عنوان عنصری اساسي در ‏برقراري روابط صميمانه است. لذا از افراد خواسته ‏مي‌شود گوش دادن همدلانه را در شرايط عصبانيت، اضطراب ‏و غمگيني با يك فرد صميمي تمرين كنند. تكليف خانگي ‏جهت يادگيري اين مهارت شامل برنامه ريزي براي انجام ‏فعاليت‌هايي جهت برقراري ارتباط صميمانه و به كارگيري ‏مهارت‌هاي آموخته شده در جريان ارتباط با ديگران ‏است.‏

تقويت شبكه حمايتي:‏
بررسي‌هاي مختلف، نقش شبكه حمايتي اجتماعي را در محافظت ‏افراد در مقابل استرس‌ها و نيز مقابله با مشكلات نشان ‏داده‌اند. دريافت حمايت از سوي ديگران باعث مي‌شود كه ‏افراد در مورد توانايي‌هاي خود احساس اطمينان و ‏اعتماد بيشتري بنمايند و در برابر مشكلات متعدد زندگي ‏كه ناشي از مصرف مواد هستند يا تحت تأثير مواد تشديد ‏شده‌اند، حمايت اجتماعي مي‌تواند شانس مقابله مؤثر را ‏افزايش دهد.‏
به دنبال مصرف مواد ممكن است مراجعين حمايت كننده‌هاي ‏مختلفي را از دست بدهند. لذا اهميت دارد آنها افرادي ‏را شناسايي كنند كه آنها را موردحمایت قرار می دهند و ‏راهبردهاي دستيابي به چنين حمايت‌هايي را پيش‌بيني و ‏اجراء نمايند. همچنين نقش روابط متقابل و حمايت كردن دو ‏طرفه در شكل‌گيري حمايت اجتماعي آموزش داده مي‌شود.‏ براي تمرين مهارت تقويت و گسترش شبكه حمايتي به عنوان ‏تكليف خانگي بايد مراجعين از افراد خاصي درخواست كمك ‏كنند و به ديگران نيز در حل مشكلاتشان ياري نمايند.‏
درمان شناختی اعتیاد
مهارت‌هاي عمومي اجتماعي:‏
علاوه بر مهارت‌هاي مذكور اهميت دارد كه به مراجعين ‏برخي از مهارت‌هاي عمومي اجتماعي نيز آموزش داده شود ‏تا بتوانند به شكل مناسب‌تري با موقعيت‌هاي پرخطر ‏مدارا كنند. در اين رابطه آموزش مهارت شروع مكالمه، ‏استفاده از رفتارهاي غيركلامي و مهارت قاطعيت (ابراز ‏وجود) مي‌توانند در رفع نقايص ارتباطي مراجعين كه از ‏علل بي‌كفايتي اجتماعي و گوشه‌گيري آنها هستند بسيار ‏سودمند باشند.‏

آموزش مهارت‌هاي مقابله‌اي با افراد مهم:‏
از آنجايي كه مشكلات موجود در فرآيند ارتباط صميمانه، ‏الگوهاي ارتباطي ناكارآمد و ناسازگار، فقدان صميميت ‏و نيز درگيري و جدل مي‌توانند موجب سوء مصرف مواد ‏شوند، شركت يك فرد مهم در درمان و در جريان آموزش ‏مهارت‌ها مي‌تواند نتايج سودمند درماني داشته باشد. ‏موضوعاتي كه در حضور يك فرد مهم به آنها پرداخته ‏مي‌شودعبارتند از تصميم‌گيري در مورد نگهداري مواد در ‏منزل، شناسايي اينكه چگونه همسر غيرمعتاد مي‌تواند تلاش ‏هاي بيمار را در جهت تغيير تقويت نمايد و موجب ‏برقراري ارتباط صميمانه و مثبت‌تر شود، يا اينكه ‏چگونه آنها مي‌توانند درحل مشكلات به بيمار ياري ‏برسانند.‏

‎درمان‌هاي طب جايگزين
طب سوزني

طب سوزني تنها روش شناخته شده طب جايگزين براي ‏سم‏زدايي در سوءمصرف مواد است كه از نظر علمي مورد ‏قبول مي‎باشد و اغلب براي كاهش علايم ترك مورد استفاده ‏قرار مي‌گيرد.‏
در انجام اين روش توجه به نكات زير ضروري است:‏
سوزن مورد استفاده بايد استريل باشد.‏
‏ ولتاژ عموماُ 4 تا 5 ولت و شدت جريان 3 ميلي‌آمپر ‏است.‏
بسياري از علايم اغلب پس از 15 دقيقه بهبود يافته و پس ‏از 30 دقيقه از بين مي‌روند.‏
‏ توصيه سازمان بهداشت جهاني آن است كه در زنان ‏باردار با احتياط بسيار انجام شود.‏
تحريك طولاني‌مدت مي تواند منجر به انبساط معده شود كه ‏البته اغلب پس از قطع تحريك برگشت پذير است.‏
‏ ساير روش هاي ممكن عبارتند از ماساژ نقاط كليدي يا ‏استفاده از الكترود بدون استفاده از سوزن. ‏
سم زدايي به صورت بستري:دو يا سه بار يا بيشتردر روز ‏به مدت 7 تا 8 روز‏
سرپايي: كه مشكل تر است. طي 14 روز تنها 10% ‏بيماران سم زدايي مي‌شوند.‏
اغلب در تركيب با تمرين هاي آرامش‎سازي ‏‎(relaxation)‎‏ انجام ‏مي‎شود. ‏
انجام اين روش در تركيب با درمان‌هاي زير نيزمطالعه ‏شده و اثرات درماني مثبتي به همراه داشته است:
‏ سم زدايي فوق‌ سريع‏
‏ درمان نگاه‌دارنده با متادون
‏ ترك ماري جوانا‏
‏ ترك كوكايين‏
‏ ترك آمفتامين‌ها (شيشه)‏
صرف نظر از روش انتخاب شده براي سم‌زدايي، اجراي روش ‏هاي پيشگيري از عود به دنبال سم زدايي الزامي است. ‏درمان اعتياد بدون در نظر داشتن پيشگيري از عود و ‏پيگيري بيماران، درماني ناقص و غير علمي است.‏

درمان هايي كه بر اساس مطالعات فعلي اثر ‏درماني ندارند

درمان‎هايي كه بر اساس مطالعات فعلي در درمان اعتياد ‏موثر نيستند و به اين علت از نظر علمي قابل تاييد ‏نبوده و لذا در حال حاضر غيرمجاز طبقه‌بندي مي‌شوند ‏فراوان بوده و همه آن‎ها در اينجا قابل ذكر نيستند. ‏معروف ترين آنها عبارتند از:‏
‏ ليزر درماني:
دو ساز و كار از سوي كساني كه به اين ‏روش بيمار مي بينند مطرح شده است. اول، اشعه ليزر ‏موجب تغيير ساختار در هموگلوبين مغز شده و در نتيجه ‏كاركرد مغز و ولع و كار گيرنده‎هاي افيوني تحت‌الشعاع ‏قرار مي‎گيرد. دوم، با تابش ليزر به نقاط حساس بدن ‏ترشح آندورفين ها (مورفين دروني بدن) بالاتر رفته و ‏تحمل علايم ترك آسان مي‌شود. اينكه واقعاً چنين تغييراتي ‏اتفاق بيفتد، يا در صورت وقوع اثربخش باشد، هيچ يك ‏به اثبات نرسيده است. ضمن اين كه بي‎ضرر بودن ‏استفاده از اشعة ليزر نيز مي‎بايست به اثبات برسد.‏
عمل جراحي و/ يا دستكاري مغز: در صورت قطع يا انجماد مسيرهاي ‏عصبي ممكن است اعتياد از بين برود، اما همراه با آن ‏كاركردهاي بسيار ديگري نيز بي‌دليل از دست مي‎روند. ‏بنابراين مي‎بايست اثبات شود كه اثربخشي احتمالي بسيار ‏بيشتر از عوارض اين روش است. تبديل حيات معتادان به ‏حيات نباتي از نظر اخلاق پزشكي نمي‌تواند قابل قبول ‏باشد.‏
عمل جراحي و/يا دستكاري اعصاب سمپاتيك گردني- ظاهراً با توجيه ‏كاهش عوارض سم‌زدايي، در تعدادي از معتادان عصب ‏سمپاتيك قطع شده است.اين روش پاية علمي قابل توجيهي ‏ندارد از سوي ديگر اخلاق پزشكي آسيب رساندن دايم به ‏بخشي از بدن را براي كاهش علايمي موقتي موجه نمي‌داند.
‏ انرژي درماني: اثربخشي چنين روشي بسيار پرسش‌برانگيز بوده ‏و حتي ساز وكاري شبه‌علمي نيز براي آن ارايه نشده‌ ‏است. ‏
درمان از طريق پست/درمان از طريق اينترنت: در اين روش بدون تماس ‏رودررو با پرسنل پزشكي دارو تجويز و ارسال مي‌گردد. ‏چنين روشي از نقطه نظر علمي به دليل وجود خطرات ‏بسيار غير قابل قبول است. در اين روش داروها ‏استاندارد نبوده و تجويزكننده دارو هويت علمي شناخته ‏شده اي ندارد.‏
حجامت: توجيه علمي اين روش و اثربخشي آن كاملاً معلوم ‏نيست. صرف نظر از تأثير درماني اين روش، مي‎بايست خطر ‏تماس با خون افرادي كه در خطر بالاي بيماري‌هاي عفوني ‏منتقل شونده از خون قرار دارند بايد در نظر گرفته ‏شود.‏
واكسن اعتياد:
گفته مي‎شود كه به واسطه ايجاد پادتن عليه ‏مورفين، بيماران نسبت به مصرف مواد افيوني دچار ‏واكنش آلرژيك شده و قادر به مصرف نخواهند بود. اين ‏مسأله هنوز جاي ابهام بسياري دارد و تأييدشده نيست.‏

یک فراکاو

عاشق روانشناسی و گفتگو درباره اون هستم. در ۱۴ سال گذشته با علاقه در حوزه وب با تمرکز بر روی موضوع روانشناسی فعال بوده و هستم. /// جهان بیمار و رنجور است/// دو روزی را كه بر بالین این بیمار باید زیست/// اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی است

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا